شکل نوشتاری دیگر این لغت: uncalled for
بیجا، بیمورد، بیدلیل، غیرلازم، غیرضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His rude comment was completely uncalled-for.
اظهارنظر بیادبانهی او کاملاً بیمورد بود.
The personal attack on her character during the debate was uncalled for and showed a lack of professionalism.
حمله به شخصیت او در طول مناظره بیدلیل بود و فقدان حرفهایگری را نشان داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «uncalled-for» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/uncalled-for