صفت تفضیلی:
more futileصفت عالی:
most futileبیهوده، پوچ، بیفایده، باطل، عبث، بیاثر، بیحاصل، بیثمر، هرز، یاب، لغو
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a futile effort
کوشش بیهوده
he kept making futile remarks and offending the people.
او مدام حرفهای ناشیانه میزد و مردم را میرنجاند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «futile» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/futile