بیفایده، بیثمر، بینتیجه، بیحاصل، بدون موفقیت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She studied for hours before the exam, but her hard work was to no avail.
او ساعتها قبل از امتحان درس خواند اما سختکوشیاش بیفایده بود.
My attempts to fix the leaky faucet were to no avail.
تلاشهایم برای تعمیر شیر آبی که نشتی داشت بیثمر بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «to no avail» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/to-no-avail