Sterile

ˈsterl ˈsteraɪl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more sterile
  • صفت عالی:

    most sterile

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
نازا، عقیم، بی‌بار، بی‌حاصل، بایر، سترون

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- sterile spores
- هاگ‌های سترون
- sterile soil
- خاک نابارور
- sterile policy
- سیاست عبث
- a sterile style
- سبک مبتذل
- a sterile sore
- زخم گندزدایی‌شده
- a sterile tree
- درخت بی‌میوه (بی‌بار)
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sterile

  1. adjective unproductive, clean
    Synonyms: antiseptic, arid, aseptic, bare, barren, bleak, dead, decontaminated, desert, desolate, disinfected, dry, effete, empty, fallow, fruitless, futile, gaunt, germ-free, hygienic, impotent, infecund, infertile, pasteurized, sanitary, septic, sterilized, unfruitful, uninfected, unprofitable, unprolific, vain, waste, without issue
    Antonyms: dirty, fruitful, productive

ارجاع به لغت sterile

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sterile» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sterile

لغات نزدیک sterile

پیشنهاد بهبود معانی