آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Fallow

ˈfæloʊ ˈfæləʊ

شکل جمع:

fallows

صفت تفضیلی:

more fallow

صفت عالی:

most fallow

معنی fallow | جمله با fallow

noun verb - transitive adjective

زرد کم‌رنگ، کشت‌نشده (زمین)، آیش، زمین شخم‌شده و نکاشته، بایر گذاشته، آیش کردن شخم کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

a fallow greyhound

سگ تازی زردفام

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد fallow

  1. adjective inactive
    Synonyms:
    idle unused vacant resting slack dormant inert neglected unproductive unplanted unplowed unseeded untilled uncultivated undeveloped virgin

Collocations

lie fallow

(موقتاً) زیر کشت نبودن، آیش شدن، دست‌نخورده ماندن

سوال‌های رایج fallow

شکل جمع fallow چی میشه؟

شکل جمع fallow در زبان انگلیسی fallows است.

صفت تفضیلی fallow چی میشه؟

صفت تفضیلی fallow در زبان انگلیسی more fallow است.

صفت عالی fallow چی میشه؟

صفت عالی fallow در زبان انگلیسی most fallow است.

ارجاع به لغت fallow

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fallow» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fallow

لغات نزدیک fallow

پیشنهاد بهبود معانی