کشت شده، زیر کشت
cultivated land
زمین زیر کشت
(گیاه) اهلی (در مقابل وحشی)، کشتنی، کشت زاد، کاشتنی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Wheat is a cultivated plant.
گندم گیاهی کاشتنی است.
آموخته، آموزشدیده، تحصیلکرده، باکمال، بافرهنگ، بافضیلت، بامعرفت
a cultivated person
آدم بافرهنگ
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cultivated» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cultivated