سومشخص مفرد:
polishesوجه وصفی حال:
polishingصفت تفضیلی:
more polishedصفت عالی:
most polishedپرداخته، جلاداده، صیقلی، زدوده، مهذب، آراسته، متمدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
polished silverware
ظروف نقره که برق انداخته شده است
a polished performance
هنرنمایی بیعیبونقص
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «polished» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/polished