امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Artistry

ˈɑːrt̬əstri ˈɑːtəstri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
استعداد هنرپیشگی، استعداد هنری، هنرمندی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Mauny's artistry was amazing.
- هنرمندی مانی اعجاب‌انگیز بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد artistry

  1. noun great skill in creative endeavors
    Synonyms:
    ability accomplishment artfulness brilliance craftship creativity finesse flair genius mastery proficiency style talent taste touch virtuosity workmanship
    Antonyms:
    inability incapacity ineptitude

لغات هم‌خانواده artistry

ارجاع به لغت artistry

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «artistry» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/artistry

لغات نزدیک artistry

پیشنهاد بهبود معانی