امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Talent

ˈtælənt ˈtælənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    talents

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
استعداد، قریحه، نعمت خداداده link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- He has talent in music.
- او در موسیقی استعداد دارد.
- some of the most brilliant young talent in this country
- برخی از درخشان‌ترین جوانان پراستعداد این کشور
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد talent

  1. noun ability
    Synonyms:
    skill capacity capability power aptitude faculty expertise knack gift talent facility craft aptness genius know-how flair forte art head bent savvy smarts a way with the right stuff what it takes thing set the goods the formula inventiveness turn nose green thumb endowment
    Antonyms:
    inability incapacity weakness lack

ارجاع به لغت talent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «talent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/talent

لغات نزدیک talent

پیشنهاد بهبود معانی