امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Aptitude

ˈæptətuːd ˈæptɪtjuːd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
استعداد، گنجایش، شایستگی، لیاقت، تمایل طبیعی، میل ذاتی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- Her aptitude for music is extraordinary.
- استعداد موسیقی او فوق‌العاده است.
- aptitude test
- آزمون استعداد
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد aptitude

  1. noun inclination
    Synonyms:
    bent disposition drift leaning predilection proclivity proneness propensity tendency
    Antonyms:
    disinclination inaptitude skillessness
  1. noun quickness at learning
    Synonyms:
    ability capability capacity cleverness competence faculty flair gift giftedness intelligence knack proficiency savvy smarts stuff talent what it takes
    Antonyms:
    incapacity stupidity

ارجاع به لغت aptitude

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «aptitude» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/aptitude

لغات نزدیک aptitude

پیشنهاد بهبود معانی