Smarts

smɑːrts smɑːts
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun plural
هوش، ذکاوت، عقل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- He's got the smarts to figure out what to do next.
- آنقدری هوش دارد که بفهمد در قدم بعدی باید چه کار بکند.
- If she had any smarts, she’d get rid of the guy.
- اگر عقل داشته باشد، خودش را از شر آن پسر خلاص می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد smarts

  1. noun intelligence
    Synonyms: acuity, acumen, alertness, aptitude, brainpower, brains, brightness, brilliance, cleverness, competence, comprehension, gray matter, intellect, IQ, judgment, know-how, mind, perception, perspicacity, precocity, reason, savvy, sense, the right stuff, understanding, what it takes

ارجاع به لغت smarts

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «smarts» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/smarts

لغات نزدیک smarts

پیشنهاد بهبود معانی