با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Know-how

ˈnoʊhaʊ ˈnəʊhaʊ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable informal
    دانش، مهارت (فنی یا عملی: در برابر دانش کتابی یا نظری)
    • - It takes years of experience and know-how to become a skilled chef.
    • - برای تبدیل شدن به یک سرآشپز ماهر، سال‌ها تجربه و دانش لازم است.
    • - The team's know-how in marketing allowed them to launch a successful advertising campaign.
    • - مهارت این تیم در بازاریابی به اعضای این تیم امکان داد تا کمپین تبلیغاتی موفقی را راه‌اندازی کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد know-how

  1. noun skill, talent
    Synonyms: ability, adroitness, aptitude, art, background, capability, command, craft, cunning, dexterity, experience, expertise, expertness, faculty, flair, ingenuity, knack, knowledge, proficiency, savoir-faire, wisdom
    Antonyms: ignorance, lack, want

ارجاع به لغت know-how

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «know-how» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/know-how

لغات نزدیک know-how

پیشنهاد بهبود معانی