(فرانسه) توانایی تشخیص وضع و مقام و محل و عمل، کاردانی، وقتشناسی، موقعشناسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She possesses great savoir-faire.
موقعشناسی او چشمگیر است.
The old sharper admires the "savoir-faire" of his young friend.
پیرمردِ شیاد، «کاردانی» دوست جوانش را تحسین میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «savoir-faire» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/savoir-faire