آیکن بنر

فقط تا ۴ مهر - تا ٪۵۰ تخفیف پاییزی «اشتراک هوش مصنوعی»

فقط تا ۴ مهر - تا ٪۵۰ تخفیف هوش مصنوعی

خرید با تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

Everything

ˈevriθɪŋ ˈevriθɪŋ

معنی everything | جمله با everything

pronoun A2

همه‌چیز، هرچیز، هرچه، هر آنچه

God knows everything.

خدا همه‌چیز را می‌داند.

This child eats everything.

این بچه همه‌چیز می‌خورد.

pronoun

مهم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Money is everything to him.

پول برایش مهم است.

She mean everything to me.

او همه چیز من است. (برای من مهم است)

adjective

مخلوطی از چند چیز

The pizza was delicious, with everything toppings.

پیتزا مخلوط خوشمزه بود.

She ordered a salad with everything toppings available.

او یک سالاد مخلوط با مواد موجود سفارش داد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد everything

  1. noun entirety
    Synonyms:
    whole total sum all aggregate lot universe complex business many things all things each thing the works all in all whole lot all that whole shebang whole caboodle whole enchilada lock stock and barrel every little thing fixins'
    Antonyms:

Idioms

everything is coming up roses

آینده درخشان است

سوال‌های رایج everything

معنی everything به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «everything» در زبان فارسی به «همه چیز» یا «تمام چیزها» ترجمه می‌شود.

کلمه‌ی «everything» برای اشاره به تمام اجزاء، اشیاء یا موضوعات یک مجموعه یا موقعیت به کار می‌رود و تأکید می‌کند که هیچ موردی از قلم نیفتاده است. این واژه در مکالمات روزمره، نوشتار رسمی و متون ادبی کاربرد وسیع دارد و به بیان جامعیت و کامل بودن یک وضعیت یا مجموعه کمک می‌کند. برای مثال، جمله‌ی «Everything in the room was neatly organized» نشان می‌دهد که همه‌ی وسایل و اشیاء موجود در اتاق به طور کامل مرتب شده‌اند و هیچ چیزی از این نظم خارج نیست.

«Everything» از نظر دستوری یک ضمیر مفرد است، هرچند به معنای جمع استفاده می‌شود. این نکته در تطابق فعل اهمیت دارد؛ برای نمونه، جمله‌ی «Everything is ready for the trip» درست است و فعل «is» به صورت مفرد با «everything» هماهنگ شده است. این ویژگی باعث می‌شود جملات با «everything» روان و صحیح از نظر گرامری باشند و از ابهام جلوگیری شود.

کاربرد «everything» محدود به جملات خبری نیست و در جملات پرسشی و منفی نیز استفاده می‌شود. در پرسش‌ها، این واژه می‌تواند برای بررسی جامعیت یا وضعیت کامل یک موقعیت به کار رود، مانند جمله‌ی «?Did you check everything» که نشان می‌دهد بررسی باید شامل همه‌ی موارد شود. در جملات منفی نیز، «everything» اغلب برای بیان نبود یا فقدان کامل چیزی به کار می‌رود، مثلاً «Not everything went as planned» نشان می‌دهد که برخی از چیزها طبق برنامه پیش نرفته‌اند.

در ادبیات و نوشتار هنری، «everything» می‌تواند بار معنایی عاطفی و فلسفی داشته باشد. نویسندگان و شاعران از این واژه برای بیان کامل بودن، فراگیری تجربه‌ها، یا اهمیت هر جزئیات استفاده می‌کنند. برای مثال، جمله‌ی «She gave everything she had» نشان‌دهنده‌ی فداکاری کامل و تلاش بی‌وقفه فرد است و بار عاطفی و انگیزشی قوی ایجاد می‌کند.

«everything» واژه‌ای چندمنظوره و پرکاربرد در زبان انگلیسی است که امکان اشاره به جامعیت، تمامیت و کلیت را فراهم می‌کند. استفاده درست از آن به زبان‌آموزان کمک می‌کند جملات خود را دقیق‌تر و کامل‌تر بسازند و مفهوم «تمام چیزها» را به شکل روشن منتقل کنند. این واژه برای بیان نظم، کامل بودن یا اهمیت همه‌ی اجزاء یک موقعیت نقش کلیدی دارد و در مکالمات روزمره و متون رسمی به یک اندازه کاربردی است.

ارجاع به لغت everything

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «everything» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/everything

لغات نزدیک everything

پیشنهاد بهبود معانی