در هرجا، در همهجا، در هر قسمت، در سراسر
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Everywhere he went, they rejected him.
هرجا رفت، او را رد کردند.
He went everywhere.
همهجا رفت.
Everywhere he looked, he saw smiling faces.
به هرجا نگاه کرد، چهرههای خندان دید.
the place for love is everywhere ...
همهجا خانهی عشق است ...
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «everywhere» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/everywhere