آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ تیر ۱۴۰۴

    Ubiquitous

    juːˈbɪkwɪtəs juːˈbɪkwɪtəs

    معنی ubiquitous | جمله با ubiquitous

    adjective

    همه‌جاحاضر، همه‌جاموجود، فراگیر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    The internet has made information easily ubiquitous.

    اینترنت اطلاعات را به‌راحتی همه‌جاموجود کرده است.

    Smartphones have become ubiquitous in today's society.

    گوشی‌های هوشمند در جامعه‌ی امروز فراگیر شده‌اند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد ubiquitous

    1. adjective ever-present
      Synonyms:
      universal everywhere all-over pervasive omnipresent wall-to-wall ubiquitary
      Antonyms:
      scarce rare

    سوال‌های رایج ubiquitous

    معنی ubiquitous به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «Ubiquitous» در زبان فارسی به «همه‌جا حاضر»، «شایع» یا «گسترده» ترجمه می‌شود.

    واژه‌ی «ubiquitous» به معنای چیزی است که در همه جا حضور دارد یا به طور گسترده در مکان‌ها و زمان‌های مختلف دیده می‌شود. این صفت غالباً برای توصیف پدیده‌ها، اشیاء، تکنولوژی‌ها، یا مفاهیمی به‌کار می‌رود که به‌قدری رایج و فراگیر هستند که گویی در همه جا وجود دارند. برای مثال، وقتی گفته می‌شود «Wi-Fi is ubiquitous nowadays» یعنی «امروزه وای‌فای همه‌جا حاضر است» و به نوعی اشاره دارد به اینکه دسترسی به اینترنت بی‌سیم در اکثر مکان‌ها به امری عادی و رایج تبدیل شده است.

    در دنیای فناوری و ارتباطات، این واژه بسیار به‌کار می‌رود، چرا که بسیاری از ابزارها و تکنولوژی‌ها به سرعت فراگیر می‌شوند و به شکلی عادی در زندگی روزمره انسان‌ها حضور پیدا می‌کنند. موبایل‌های هوشمند، اینترنت پرسرعت، دوربین‌های مداربسته، و حتی شبکه‌های اجتماعی نمونه‌هایی از تکنولوژی‌های «ubiquitous» هستند که تقریباً در هر نقطه‌ای از جهان قابل مشاهده و استفاده‌اند. این گسترش سریع باعث تغییرات عمیق در رفتارها، ارتباطات و حتی فرهنگ‌های مختلف شده است.

    از نظر اجتماعی، پدیده‌های «همه‌جا حاضر» تأثیرات گسترده‌ای بر سبک زندگی و نحوه تعامل انسان‌ها دارند. برای مثال، حضور گسترده‌ی تبلیغات در فضای عمومی، برنامه‌های تلویزیونی یا موسیقی‌هایی که به طور مداوم در رسانه‌ها پخش می‌شوند، نمونه‌هایی از چیزهای «ubiquitous» فرهنگی‌اند که به نوعی شکل‌دهنده‌ی ذائقه‌ها و نگرش‌ها هستند. این همه‌گیر بودن می‌تواند منجر به همگنی فرهنگی یا حتی مقاومت‌های خاصی در برابر این شمول شود.

    در علوم طبیعی و زیستی نیز واژه‌ی «ubiquitous» کاربرد دارد. مثلاً میکروب‌ها یا برخی از مواد شیمیایی در محیط‌های مختلف، از خاک گرفته تا آب و هوا، به‌صورت گسترده و همیشگی حضور دارند و از این رو به آن‌ها «ubiquitous» گفته می‌شود. این ویژگی‌ها باعث شده که دانشمندان درک بهتری از چگونگی تأثیر عوامل مختلف بر محیط زیست و سلامت انسان داشته باشند.

    از منظر زبانی، «ubiquitous» واژه‌ای است که معمولاً در متون رسمی، علمی و تحلیلی استفاده می‌شود و بار معنایی خاصی دارد که فراتر از «رایج» بودن معمول است؛ این کلمه تأکید دارد بر گستردگی و حضور مستمر در همه جا، حتی اگر حضور فیزیکی مستقیم نباشد. شناخت و به‌کارگیری درست این کلمه می‌تواند در بیان مفاهیم فراگیر و همه‌جانبه بسیار مؤثر باشد.

    ارجاع به لغت ubiquitous

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «ubiquitous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ubiquitous

    لغات نزدیک ubiquitous

    • - ubi supra
    • - ubiety
    • - ubiquitous
    • - ubiquity
    • - ucayali
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    scopolamine hysteric hysterics organic thematic think twice thirster thought-provoking thoughtfulness through throw a tantrum throw in the towel hospitality huge effect hugo فانوس‌ماهی زمردماهی شش‌ماهی لای‌ماهی صحنه‌آرایی صحه صداع صدمه مصدوم ضخیم ضخامت طرز تلفظ مرغوبیت راغب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.