۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Ubiquitous

juːˈbɪkwɪtəs juːˈbɪkwɪtəs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

همه‌جاحاضر، همه‌جاموجود، فراگیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The internet has made information easily ubiquitous.

اینترنت اطلاعات را به‌راحتی همه‌جاموجود کرده است.

Smartphones have become ubiquitous in today's society.

گوشی‌های هوشمند در جامعه‌ی امروز فراگیر شده‌اند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ubiquitous

  1. adjective ever-present
    Synonyms:
    universal everywhere all-over pervasive omnipresent wall-to-wall ubiquitary
    Antonyms:
    scarce rare

سوال‌های رایج ubiquitous

معنی ubiquitous به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «Ubiquitous» در زبان فارسی به «همه‌جا حاضر»، «شایع» یا «گسترده» ترجمه می‌شود.

واژه‌ی «ubiquitous» به معنای چیزی است که در همه جا حضور دارد یا به طور گسترده در مکان‌ها و زمان‌های مختلف دیده می‌شود. این صفت غالباً برای توصیف پدیده‌ها، اشیاء، تکنولوژی‌ها، یا مفاهیمی به‌کار می‌رود که به‌قدری رایج و فراگیر هستند که گویی در همه جا وجود دارند. برای مثال، وقتی گفته می‌شود «Wi-Fi is ubiquitous nowadays» یعنی «امروزه وای‌فای همه‌جا حاضر است» و به نوعی اشاره دارد به اینکه دسترسی به اینترنت بی‌سیم در اکثر مکان‌ها به امری عادی و رایج تبدیل شده است.

در دنیای فناوری و ارتباطات، این واژه بسیار به‌کار می‌رود، چرا که بسیاری از ابزارها و تکنولوژی‌ها به سرعت فراگیر می‌شوند و به شکلی عادی در زندگی روزمره انسان‌ها حضور پیدا می‌کنند. موبایل‌های هوشمند، اینترنت پرسرعت، دوربین‌های مداربسته، و حتی شبکه‌های اجتماعی نمونه‌هایی از تکنولوژی‌های «ubiquitous» هستند که تقریباً در هر نقطه‌ای از جهان قابل مشاهده و استفاده‌اند. این گسترش سریع باعث تغییرات عمیق در رفتارها، ارتباطات و حتی فرهنگ‌های مختلف شده است.

از نظر اجتماعی، پدیده‌های «همه‌جا حاضر» تأثیرات گسترده‌ای بر سبک زندگی و نحوه تعامل انسان‌ها دارند. برای مثال، حضور گسترده‌ی تبلیغات در فضای عمومی، برنامه‌های تلویزیونی یا موسیقی‌هایی که به طور مداوم در رسانه‌ها پخش می‌شوند، نمونه‌هایی از چیزهای «ubiquitous» فرهنگی‌اند که به نوعی شکل‌دهنده‌ی ذائقه‌ها و نگرش‌ها هستند. این همه‌گیر بودن می‌تواند منجر به همگنی فرهنگی یا حتی مقاومت‌های خاصی در برابر این شمول شود.

در علوم طبیعی و زیستی نیز واژه‌ی «ubiquitous» کاربرد دارد. مثلاً میکروب‌ها یا برخی از مواد شیمیایی در محیط‌های مختلف، از خاک گرفته تا آب و هوا، به‌صورت گسترده و همیشگی حضور دارند و از این رو به آن‌ها «ubiquitous» گفته می‌شود. این ویژگی‌ها باعث شده که دانشمندان درک بهتری از چگونگی تأثیر عوامل مختلف بر محیط زیست و سلامت انسان داشته باشند.

از منظر زبانی، «ubiquitous» واژه‌ای است که معمولاً در متون رسمی، علمی و تحلیلی استفاده می‌شود و بار معنایی خاصی دارد که فراتر از «رایج» بودن معمول است؛ این کلمه تأکید دارد بر گستردگی و حضور مستمر در همه جا، حتی اگر حضور فیزیکی مستقیم نباشد. شناخت و به‌کارگیری درست این کلمه می‌تواند در بیان مفاهیم فراگیر و همه‌جانبه بسیار مؤثر باشد.

ارجاع به لغت ubiquitous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ubiquitous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ubiquitous

لغات نزدیک ubiquitous

پیشنهاد بهبود معانی