آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۵ شهریور ۱۴۰۴

    Pervasive

    pərˈveɪsɪv pəˈveɪsɪv

    معنی pervasive | جمله با pervasive

    adjective

    فراگیر، نافذ، فراگیرنده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    a pervasive odor that clings stubbornly to clothes

    بوی نافذی که مدت‌ها در لباس می‌ماند

    a pervasive mood of pessimism

    حالت بدبینی همه‌جانبه

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد pervasive

    1. adjective extensive
      Synonyms:
      common general widespread universal prevalent ubiquitous omnipresent pervading permeating rife inescapable wall-to-wall all over the place can’t get away from
      Antonyms:
      limited narrow light

    لغات هم‌خانواده pervasive

    • noun
      pervasiveness
    • adjective
      pervasive

    سوال‌های رایج pervasive

    معنی pervasive به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی pervasive در زبان فارسی به «همه‌گیر» یا «فراگیر» ترجمه می‌شود.

    واژه‌ی pervasive برای توصیف چیزی به کار می‌رود که به شکلی گسترده و همه‌جانبه در محیط، جامعه یا یک سیستم نفوذ کرده است. این نفوذ معمولاً عمیق و گسترده است و می‌تواند جنبه‌های مختلف یک حوزه را تحت تأثیر قرار دهد. وقتی چیزی pervasive است، نمی‌توان به راحتی آن را نادیده گرفت یا از آن جدا شد، زیرا حضور آن تقریباً در همه جا احساس می‌شود و تأثیرش در بخش‌های مختلف قابل مشاهده است.

    در زندگی روزمره، واژه‌ی pervasive کاربردهای متنوعی دارد. برای مثال، می‌توان از فناوری‌های دیجیتال یا اینترنت به عنوان عناصری pervasive یاد کرد، زیرا این ابزارها تقریباً در تمام جنبه‌های زندگی انسان نفوذ کرده‌اند؛ از کار و آموزش گرفته تا تفریح و ارتباطات شخصی. این گستردگی حضور باعث می‌شود که تأثیر این عناصر بر رفتار، فرهنگ و نگرش‌ها قابل توجه و غیرقابل انکار باشد.

    از منظر اجتماعی، pervasive به پدیده‌ها، نگرش‌ها یا مشکلاتی اشاره دارد که تقریباً همه‌ی افراد یک جامعه را تحت تأثیر قرار می‌دهند. به عنوان مثال، برخی ارزش‌ها، فرهنگ‌ها، عادات یا حتی مشکلات مانند استرس یا نگرانی‌های روزمره می‌توانند pervasive باشند و شیوه‌ی زندگی جمعی را شکل دهند. چنین ویژگی باعث می‌شود که شناخت و مدیریت این پدیده‌ها اهمیت زیادی داشته باشد، زیرا تأثیر آن‌ها فراتر از فرد و به سطح گروه یا جامعه کشیده می‌شود.

    در ادبیات و تحلیل فرهنگی، pervasive برای توصیف موضوعات یا ویژگی‌هایی استفاده می‌شود که در آثار مختلف و سبک‌های گوناگون مشهود هستند. به عنوان مثال، تم‌هایی مانند امید، عشق یا تنهایی در ادبیات کلاسیک و مدرن pervasive هستند، زیرا در فرهنگ و تجربه‌ی انسانی گسترده و مداوم دیده می‌شوند. این کاربرد ادبی نشان‌دهنده‌ی توانایی واژه در بیان عمق و گستردگی یک پدیده است.

    pervasive مفهومی است که به ما یادآوری می‌کند برخی عوامل و ویژگی‌ها چنان گسترده و نفوذکننده‌اند که حضورشان در محیط‌های مختلف به شکل ملموس احساس می‌شود. این واژه نه تنها بیانگر نفوذ و حضور گسترده است، بلکه اهمیت توجه به اثرات آن‌ها در زندگی فردی، اجتماعی و فرهنگی را برجسته می‌کند. درک و شناخت عناصر pervasive می‌تواند به تصمیم‌گیری بهتر و مدیریت هوشمندانه‌تر در زمینه‌های مختلف کمک کند.

    ارجاع به لغت pervasive

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «pervasive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pervasive

    لغات نزدیک pervasive

    • - pervade
    • - pervading
    • - pervasive
    • - pervasiveness
    • - perverse
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    scopolamine hysteric hysterics organic thematic think twice thirster thought-provoking thoughtfulness through throw a tantrum throw in the towel hospitality huge effect hugo فانوس‌ماهی زمردماهی شش‌ماهی لای‌ماهی صحنه‌آرایی صحه صداع صدمه مصدوم ضخیم ضخامت طرز تلفظ مرغوبیت راغب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.