امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pervasive

pərˈveɪsɪv pəˈveɪsɪv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
فراگیر، نافذ، فراگیرنده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- a pervasive odor that clings stubbornly to clothes
- بوی نافذی که مدت‌ها در لباس می‌ماند
- a pervasive mood of pessimism
- حالت بدبینی همه‌جانبه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pervasive

  1. adjective extensive
    Synonyms:
    all over the place can’t get away from common general inescapable omnipresent permeating pervading prevalent rife ubiquitous universal wall-to-wall widespread
    Antonyms:
    light limited narrow

لغات هم‌خانواده pervasive

  • adjective
    pervasive

ارجاع به لغت pervasive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pervasive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pervasive

لغات نزدیک pervasive

پیشنهاد بهبود معانی