فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Omnipresent

ˌɑːmnɪˈpreznt ˌɒmnɪˈpreznt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • adjective
    حاضر در همه‌جا
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد omnipresent

  1. adjective all-present
    Synonyms: everywhere, infinite, pervading, pervasive, ubiquitary, ubiquitous, universal

ارجاع به لغت omnipresent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «omnipresent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/omnipresent

لغات نزدیک omnipresent

پیشنهاد بهبود معانی