گذشتهی ساده:
pervadedشکل سوم:
pervadedسومشخص مفرد:
pervadesوجه وصفی حال:
pervadingفراوان یا شایع بودن، نفوذ کردن، به داخل راه یافتن، پخش شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the strong smell that pervades most public bathrooms
بوی تندی که اکثر مستراحهای عمومی را فراگرفته است
on Thursdays an air of fatigue and boredom pervaded the school
پنجشنبهها حالت خستگی و ملالت مدرسه را فرامیگرفت
the fear pervaded his spirit
ترسی که بر روحش مستولی شد
the pervading sense of despair in that country
حس فراگیر نومیدی در آن کشور
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pervade» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pervade