شکل جمع:
peruviansپِرویی، وابسته یا متعلق به کشور پِرو
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
They visited some traditional Peruvian markets.
آنها از چند بازار سنتی پرویی بازدید کردند.
He enjoys reading about Peruvian history and its ancient civilizations.
او از مطالعه کردن دربارهی تاریخ پرو و تمدنهای باستانی آن لذت میبرد.
(فرد) پِرویی، اهل پِرو، بومی پِرو، ساکن کشور پِرو
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
A Peruvian won the international marathon.
فردی پرویی برندهی ماراتن بینالمللی شد.
Peruvians celebrate their Independence Day with great enthusiasm.
اهالی پرو روز استقلال خود را با شوروشوق زیادی جشن میگیرند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «Peruvian» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/peruvian