معنی perusal به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

pəˈruːzl̩ pəˈruːzl̩

معنی و نمونه‌جمله

noun

مطالعه، مرور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- an article that deserves careful perusal

- مقاله‌ای که درخور مطالعه‌ی دقیق است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد perusal

noun The act of examining carefully

Synonyms: check, checkup, examination, inspection, scrutiny, study, view, going-over
noun Reading carefully with intent to remember

Synonyms: scrutiny, inspection, perusing, research, poring over, studying

ارجاع به لغت perusal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «perusal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/perusal

لغات نزدیک perusal

- perugia
- peruke
- perusal
- peruse
- peruvian

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

glasses glass ticket taxi wheel boat water pail cafe trousers bedroom table nose bird elephant box money towel