با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Eviction

ɪˈvɪkʃn̩ ɪˈvɪkʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    evictions

معنی

noun
اخراج، خلع ید

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد eviction

  1. noun throwing out of a residence
    Synonyms: boot, bounce, bum’s rush, clearance, dislodgement, dispossession, ejection, expulsion, kicking out, ouster, removal, rush, the gate, walking papers
    Antonyms: admittance, boarding, including, leasing, receiving, renting, welcome, welcoming

ارجاع به لغت eviction

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «eviction» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/eviction

لغات نزدیک eviction

پیشنهاد بهبود معانی