گذشتهی ساده:
welcomedشکل سوم:
welcomedسومشخص مفرد:
welcomesصفت تفضیلی:
more welcomingصفت عالی:
most welcomingصمیمانه، دوستانه، محبتآمیز، گرم، لذتبخش، پذیرا، مهماننواز، خوشبرخورد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The restaurant had a warm and welcoming ambiance.
رستوران محیط گرم و صمیمانهای داشت.
a welcoming atmosphere
فضای لذتبخش
a welcoming smile
لبخندی محبتآمیز
The new neighbors were very welcoming, inviting us over for dinner the first week we moved in.
همسایههای جدید بسیار خوشبرخورد بودند و در اولین هفتهای که اسبابکشی کردیم، ما را به صرف شام دعوت کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «welcoming» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/welcoming