فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Welcoming

ˈwelkəmɪŋ ˈwelkəmɪŋ

گذشته‌ی ساده:

welcomed

شکل سوم:

welcomed

سوم‌شخص مفرد:

welcomes

صفت تفضیلی:

more welcoming

صفت عالی:

most welcoming

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

صمیمانه، دوستانه، محبت‌آمیز، گرم، لذت‌بخش، پذیرا، مهمان‌نواز، خوش‌برخورد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The restaurant had a warm and welcoming ambiance.

رستوران محیط گرم و صمیمانه‌ای داشت.

a welcoming atmosphere

فضای لذت‌بخش

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a welcoming smile

لبخندی محبت‌آمیز

The new neighbors were very welcoming, inviting us over for dinner the first week we moved in.

همسایه‌های جدید بسیار خوش‌برخورد بودند و در اولین هفته‌ای که اسباب‌کشی کردیم، ما را به صرف شام دعوت کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد welcoming

  1. adjective easily approached
    Synonyms:
    approachable accessible responsive
  1. verb receive gladly
    Synonyms:
    accepting embracing taking
    Antonyms:
    rejecting
  1. verb bid welcome to; greet upon arrival
    Synonyms:
    greeting hailing receiving embracing saluting hugging

لغات هم‌خانواده welcoming

ارجاع به لغت welcoming

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «welcoming» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/welcoming

لغات نزدیک welcoming

پیشنهاد بهبود معانی