صفت تفضیلی:
more accessibleصفت عالی:
most accessibleدستیابیپذیر
در دسترس، قابل وصول، نزدیک (شدنی)، آماده پذیرایی، خوشبرخورد، دستافتنی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
A book which is accessible to all students.
کتابی که در دسترس همهی دانشآموزان است.
A town which is accessible by train.
شهری که میتوان با راه آهن به آن رفت و آمد کرد.
readily accessible to the non-professional reader
بهآسانی قابلدرک برای خوانندگان غیرمتخصص
He is accessible to flattery.
چاپلوسی در او اثر میکند.
an accessible and honest man
یک مرد خوشبرخورد و امین
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «accessible» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/accessible