فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Reachable

ˈriːtʃəbl ˈriːtʃəbl

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

قابل دسترسی، در دسترس، دسترس‌پذیر، قابل دستیابی، دست‌یافتنی، قابل حصول

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The Fast Dictionary support team is reachable 24/7.

تیم پشتیبانی فست‌دیکشنری در تمام ساعات شبانه‌روز قابل دسترسی است.

The mountain peak was finally reachable after hours of climbing.

پس‌از ساعت‌ها کوهنوردی، سرانجام قله‌ی کوه قابل دستیابی بود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The remote village is now reachable for the locals, thanks to the new road.

به لطف جاده‌ی جدید، دهکده‌ی دورافتاده اکنون در دسترس اهالی منطقه است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد reachable

  1. adjective something that can be accessed, attained, or contacted
    Synonyms:
    accessible attainable obtainable approachable possible answer response influence impression reaction

ارجاع به لغت reachable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reachable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reachable

لغات نزدیک reachable

پیشنهاد بهبود معانی