شکل جمع:
impressionsاثر، جای مهر، نشانگذاری، اثر گذاری (از راه فشردن مهر یا شفتاهنگ و غیره) نقش اندازی، فشار
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
What was your impression of his words?
برداشت شما از حرفهای او چه بود؟
Her poem left a deep impression on me.
شعر او بر من اثر ژرفی داشت.
a firm impression of the seal on the wax
محکم فشردن مهر بر موم
The long and narrow lines created an impression of height.
خطهای دراز و باریک تصور بلندی را ایجاد میکردند.
The second impression of this book will be published soon.
چاپ دوم این کتاب بهزودی منتشر خواهد شد.
His impression of Nixon was hilarious.
ادا درآوردن او از نیکسون خندهدار بود.
پزشکی (دندان پزشکی) جای دندان روی موم یا گچ (که از آن قالب دندان مصنوعی یا روکش دندان را میسازند)، قالبگیری
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
خیال، گمان، عقیده، احساس، ادراک، خاطره
I was under the impression that he is your brother.
خیال میکردم که او برادر شما است.
تاثیر، درآیش، اندیشگرفت، اندیشگذاشت
The young artist made quite an impression on audiences everywhere.
هنرمند جوان در همهجا حاضران را سخت تحتتأثیر قرار داد.
Hard cleaning made little impression on the stain.
محکم پاک کردن تأثیر چندانی در (زدودن) لکه نداشت.
چاپ، طبع
اثر گذاشتن بر، هناییدن، اندیشگذاری کردن
(معمولاً به غلط) تصور کردن که، خیال کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «impression» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/impression