فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Footprint

ˈfʊtˌprɪnt ˈfʊtˌprɪnt

شکل جمع:

footprints

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

جای پا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

the escapees' footprints on the coastal sands

جای پای فراریان بر روی شن‌های ساحلی

footprints in snow

ردپا در برف

نمونه‌جمله‌های بیشتر

This computer's footprint.

مقدار فضایی که این کامپیوتر اشغال می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد footprint

  1. noun footmark
    Synonyms:
    footstep track imprint impression trail tread spoor hoofprint

ارجاع به لغت footprint

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «footprint» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/footprint

لغات نزدیک footprint

پیشنهاد بهبود معانی