شکل جمع:
footprintsجای پا، رد پا
The hiker followed the footprints through the forest.
کوهنورد ردپاها را در جنگل دنبال کرد.
The child left tiny footprints in the sand.
کودک جای پای کوچکی در شنها گذاشت.
the escapees' footprints on the coastal sands
جای پای فراریان بر روی شنهای ساحلی
footprints in snow
ردپا در برف
معماری سطح، فضا، جا، ابعاد، مساحت (اشغالشده یا مورد نیاز)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The footprint of solar panels on the roof must be calculated carefully.
فضای مورد نیاز پنلهای خورشیدی روی سقف باید با دقت محاسبه شود.
This machine has a compact footprint, so it fits in small workshops.
این دستگاه ابعاد جمعوجوری دارد و بنابراین در کارگاههای کوچک جا میشود.
This computer's footprint
مقدار فضایی که این کامپیوتر اشغال میکند
کسبوکار اثر، رد پا
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کسبوکار
They measured the footprint of the new policy on local businesses.
آنها اثر سیاست جدید بر کسبوکارهای محلی را اندازهگیری کردند.
Our actions leave a footprint on the community that lasts for years.
اقدامات ما اثری بر جامعه میگذارند که سالها باقی میماند.
شکل جمع footprint در زبان انگلیسی footprints است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «footprint» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/footprint