گذشتهی ساده:
trodشکل سوم:
troddenسومشخص مفرد:
treadsوجه وصفی حال:
treadingشکل جمع:
treadsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
ایستاده شنا کردن، در جا شنا کردن
دست از پا خطا نکردن، کاملاً مواظب بودن
خطمشی (ویژهای) اتخاذ کردن
در صحنهی نمایش ظاهر شدن، بازیگری کردن
رقصیدن، پایکوبی کردن
step (or tread) on someone's toes
پا روی پای کسی گذاشتن، به حقوق کسی تجاوز کردن، پاپی شدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tread» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tread