آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Footstep

ˈfʊtstep ˈfʊtstep

شکل جمع:

footsteps

معنی footstep | جمله با footstep

noun countable C1

جای پا، ردپا، جاپا، پی، گام، قدم، گام‌برداری

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

He took long footsteps.

او گام‌های بلندی برمی‌داشت.

I heard their footsteps.

صدای پای آن‌ها را شنیدم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

I recognized his footsteps in the snow.

جای پای او را در برفها شناختم.

Trying to follow his father's footsteps, he too became a poet.

به دنباله‌روی از پدرش او هم شاعر شد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد footstep

  1. noun footfall

Idioms

follow in someone's footsteps

به کسی تاسی کردن، اقتدا کردن، پیروی کردن، دنباله‌روی کردن

سوال‌های رایج footstep

شکل جمع footstep چی میشه؟

شکل جمع footstep در زبان انگلیسی footsteps است.

ارجاع به لغت footstep

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «footstep» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/footstep

لغات نزدیک footstep

پیشنهاد بهبود معانی