زیرپایی، پایآسای
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
My toddler used the footstool as a step to reach the kitchen counter.
کودک نوپای من از زیرپایی بهعنوان پلهای برای رسیدن به پیشخوان آشپزخانه استفاده کرد.
I rested my tired feet on the soft footstool after a long day at work.
پاهای خستهام را بعداز یک روز کاری طولانی روی زیرپایی نرم گذاشتم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «footstool» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/footstool