گذشتهی ساده:
stooledشکل سوم:
stooledسومشخص مفرد:
stoolsوجه وصفی حال:
stoolingشکل جمع:
stoolsچهارپایه (صندلی بدون پشتی و دسته)
She sat on the wooden stool.
او روی چهارپایهی چوبی نشست.
He used a stool to reach the top shelf of the cabinet.
او برای رسیدن به قفسهی بالایی کابینت از چهارپایه استفاده کرد.
پزشکی مدفوع، تکهی مدفوع
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He researched potential causes of bloody stool online.
او علل احتمالی مدفوع خونی را بهصورت آنلاین بررسی کرد.
Results from the stool sample revealed a bacterial imbalance.
نتایج بهدستآمده از نمونهی مدفوع، نشانگر عدم تعادل باکتریایی بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «stool» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stool