آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Potty

ˈpɑːti ˈpɑːti ˈpɒti

معنی potty

noun adjective

جزئی، آسان، ناچیز، احمقانه، مغرور، لگن یا مستراح اطفال

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد potty

  1. noun a receptacle for urination or defecation in the bedroom
    Synonyms:
    toilet can pot commode stool chamberpot throne crapper thunder mug
  1. adjective slightly intoxicated
    Synonyms:
    tipsy tiddly smitten in-love infatuated taken with soft on enamored

ارجاع به لغت potty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «potty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/potty

لغات نزدیک potty

پیشنهاد بهبود معانی