امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Potty

ˈpɑːti ˈpɑːti ˈpɒti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
جزئی، آسان، ناچیز، احمقانه، مغرور، لگن یا مستراح اطفال

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد potty

  1. noun a receptacle for urination or defecation in the bedroom
    Synonyms:
    toilet can pot commode stool chamberpot throne crapper thunder mug
  1. adjective slightly intoxicated
    Synonyms:
    tipsy tiddly smitten in-love infatuated taken with soft on enamored

ارجاع به لغت potty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «potty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/potty

لغات نزدیک potty

پیشنهاد بهبود معانی