گذشتهی ساده:
walkedشکل سوم:
walkedسومشخص مفرد:
walksوجه وصفی حال:
walkingشکل جمع:
walksتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
ترک کردن، رها کردن
شکست دادن
ترک کردن، رها کردن
1- رفتن (از محلی)، جیم شدن 2- (با پیادهروی) از دست دادن
(ناگهان یا با خشم) رفتن، (جایی را) ترک کردن
اعتصاب کردن
جیم شدن، ترک کردن و رفتن، قال گذاشتن
walk someone off their feet (or legs)
با راه بردن زیاد کسی را خسته کردن، از پا انداختن
(عامیانه) 1- سخت یا بهآسانی شکست دادن 2- با سلطهجویی و بیانصافی رفتار کردن با
(در اثر درد یانگرانی و غیره) در اتاق پس و پیش رفتن، در اتاق راه رفتن
با پارسایی زیستن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «walk» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/walk