با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Pavement

ˈpeɪvmənt ˈpeɪvmənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
انگلیسی بریتانیایی پیاده‌رو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The children rode their bikes on the smooth pavement.
- بچه‌ها با دوچرخه‌هایشان روی پیاده‌روی صاف می‌رفتند.
- She tripped and scraped her knee on the rough pavement.
- او زمین خورد و زانویش روی پیاده‌روی زبر خراشیده شد.
noun countable
انگلیسی آمریکایی سطح جاده، کف خیابان (پوشیده‌شده توسط بتن یا آسفالت)
- This street's pavement must be repaired.
- آسفالت کف این خیابان باید تعمیر شود.
- She parked her car off the pavement.
- او اتومبیل خود را خارج از جاده پارک کرد.
noun countable uncountable
روسازی (جاده، پیاده‌رو و غیره)، سنگ‌فرش‌شده، آجرفرش‌شده، آسفالت‌شده
- The city workers were busy repairing the cracked pavement.
- کارگران شهر مشغول تعمیر سنگ‌فرش ترک‌خورده بودند.
- The children played on the pavement.
- بچه‌ها روی سنگ‌فرش بازی می‌کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pavement

  1. noun blacktop
    Synonyms: asphalt, concrete, flagstone, road, sidewalk, tar

ارجاع به لغت pavement

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pavement» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pavement

لغات نزدیک pavement

پیشنهاد بهبود معانی