انگلیسی بریتانیایی پیادهرو
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
The children rode their bikes on the smooth pavement.
بچهها با دوچرخههایشان روی پیادهروی صاف میرفتند.
She tripped and scraped her knee on the rough pavement.
او زمین خورد و زانویش روی پیادهروی زبر خراشیده شد.
انگلیسی آمریکایی سطح جاده، کف خیابان (پوشیدهشده توسط بتن یا آسفالت)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
This street's pavement must be repaired.
آسفالت کف این خیابان باید تعمیر شود.
She parked her car off the pavement.
او اتومبیل خود را خارج از جاده پارک کرد.
روسازی (جاده، پیادهرو و غیره)، سنگفرششده، آجرفرششده، آسفالتشده
The city workers were busy repairing the cracked pavement.
کارگران شهر مشغول تعمیر سنگفرش ترکخورده بودند.
The children played on the pavement.
بچهها روی سنگفرش بازی میکردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pavement» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pavement