با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Metier

meˈtjeɪ / / ˈmetjeɪ ˈmetieɪ / / ˈmeɪ-
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

شغل، حرفه، کسب، رویه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- To be a sailor is a boring métier.
- ملوان بودن کار ملال‌آوری است.
- Political oratory is not my métier.
- در سخنرانی سیاسی سررشته ندارم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد metier

  1. noun occupation
    Synonyms: calling, chosen work, craft, day gig, employment, field, forte, job, line of work, one’s specialty, profession, pursuit, racket, thing, trade, vocation, walk of life, work

ارجاع به لغت metier

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «metier» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/metier

لغات نزدیک metier

پیشنهاد بهبود معانی