امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Vocation

voʊˈkeɪʃn vəʊˈkeɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    vocations

معنی و نمونه‌جمله

noun C2
کار، شغل، کسب، پیشه، حرفه، صدا، احضار، پیشه‌ای،حرفه‌ای، هنرستانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Teaching was his vocation, painting (was) his avocation.
- معلمی حرفه‌ی او بود و نقاشی کار تفریحی او.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد vocation

  1. noun life’s work
    Synonyms:
    art business calling career craft do dodge duty employment field game handicraft job lifework line line of business métier mission nine-to-five occupation office post profession pursuit racket role thing trade undertaking
    Antonyms:
    entertainment fun pastime

ارجاع به لغت vocation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vocation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/vocation

لغات نزدیک vocation

پیشنهاد بهبود معانی