امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Vocation

voʊˈkeɪʃn vəʊˈkeɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    vocations

معنی و نمونه‌جمله

noun C2
کار، شغل، کسب، پیشه، حرفه، صدا، احضار، پیشه‌ای،حرفه‌ای، هنرستانی link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- Teaching was his vocation, painting (was) his avocation.
- معلمی حرفه‌ی او بود و نقاشی کار تفریحی او.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد vocation

  1. noun life’s work
    Synonyms:
    job career profession occupation employment business field pursuit trade line of business calling duty mission role post office craft art lifework métier undertaking thing line handicraft game racket dodge nine-to-five do
    Antonyms:
    fun entertainment pastime

ارجاع به لغت vocation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vocation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/vocation

لغات نزدیک vocation

پیشنهاد بهبود معانی