فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Vocation

voʊˈkeɪʃn vəʊˈkeɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    vocations

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable C2
کار، شغل، کسب، پیشه، حرفه (شغلی که شخص، مناسب خود می‌بیند) link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- After years of searching, he finally discovered his true vocation in graphic design.
- پس‌از سال‌ها جستجو، او سرانجام شغل واقعی خود را در طراحی گرافیک پیدا کرد.
- Finding your vocation can lead to a fulfilling and purposeful life.
- پیدا کردن حرفه‌تان می‌تواند به زندگی‌ای رضایت‌بخش و هدفمند منجر شود.
- Many artists view their craft as a vocation, pouring their hearts into every piece.
- بسیاری از هنرمندان کارشان را به‌عنوان پیشه‌ی خود می‌بینند و قلب خود را در هر اثر می‌ریزند.
- Teaching was his vocation, painting (was) his avocation.
- معلمی حرفه‌ی او بود و نقاشی کار تفریحی او.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد vocation

  1. noun life’s work
    Synonyms:
    job career profession occupation employment business field pursuit trade line of business calling duty mission role post office craft art lifework métier undertaking thing line handicraft game racket dodge nine-to-five do
    Antonyms:
    fun entertainment pastime

ارجاع به لغت vocation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vocation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vocation

لغات نزدیک vocation

پیشنهاد بهبود معانی