شکل جمع:
pastimesمشغولیات، سرگرمی، تفریح، کاروقت گذران، ورزش
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His main pastime is stamp collecting.
سرگرمی عمدهی او گردآوری تمبر است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pastime» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pastime