جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
جستوجو
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
اطلاعات بیشتر
نرمافزار iOS
اطلاعات بیشتر
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
لغات جستوجو شده
وبلاگ
معنیها و نمونهجملهها
مترادف و متضاد
Career
kəˈrɪr
kəˈrɪə
آخرین بهروزرسانی:
۲ تیر ۱۳۹۹
Countable
Noun
پیشه، کار، شغل، حرفه
- careers guidance
- راهنمایی شغلی
- choosing a career
- انتخاب شغل
Countable
Noun
سیر، دوره، زندگانی، زندگی، احوال، سیره
Uncountable
Noun
سرعت، حرکت، شتاب
Verb - intransitive
تند رفتن، به تاخت رفتن، مثل برق رفتن
پیشنهاد و بهبود معانی
تبلیغات
(تبلیغات را حذف کنید)
مترادف و متضاد career
Noun
occupation
Synonyms:
bag, calling, course, dodge, employment, field, game, job, lifework, livelihood, number, pilgrimage, profession, pursuit, racket, specialty, thing, vocation, work
Antonyms:
amusement, avocation, entertainment, recreation
Noun
course, path
Synonyms:
course, orbit, passage, pilgrimage, procedure, progress, race, walk
لغات نزدیک career
-
care of
-
careen
- career
-
career path
-
career woman
پیشنهاد و بهبود معانی
دریافت فست دیکشنری از طریق اپاستور
دانلود مستقیم فست دیکشنری