گذشتهی ساده:
careeredشکل سوم:
careeredسومشخص مفرد:
careersوجه وصفی حال:
careeringشکل جمع:
careersپیشه، کار، شغل، حرفه، مسیر شغلی، روند کاری
He changed careers from teaching to finance.
او مسیر شغلیاش را از تدریس به امور مالی تغییر داد.
Many young people are looking for a career with good advancement opportunities.
بسیاری از جوانان به دنبال حرفهای هستند که فرصتهای پیشرفت خوبی داشته باشد.
careers guidance
راهنمایی شغلی
choosing a career
انتخاب شغل
حرفهای، رسمی، کارمندی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She is a career ambassador with decades of international experience.
او سفیری حرفهای با دههها تجربهی بینالمللی است.
He worked as a career diplomat for over thirty years.
او بیشاز سی سال بهعنوان دیپلمات حرفهای کار کرد.
طولانیمدت، تماموقت، حرفهای
He is a career artist who has devoted his life to painting.
او هنرمندی حرفهای است که زندگیاش را وقف نقاشی کرده است.
Being a career soldier requires dedication and resilience.
سرباز تماموقت بودن نیازمند تعهد و استقامت است.
تند رفتن، به تاخت رفتن، مثل برق رفتن، با سرعت حرکت کردن، سرکش حرکت کردن، بیمهار حرکت کردن (معمولاً خودرو)
The boat careered through the waves in the storm.
قایق در طوفان با شتاب از میان موجها عبور کرد.
A motorcycle careered around the corner, almost losing balance.
موتور سیکلتی با سرعت از پیچ گذشت و تقریباً تعادل خود را از دست داد.
شکل جمع career در زبان انگلیسی careers است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «career» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/career