فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Careen

kəˈriːn kəˈriːn

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive

یک‌ور کردن، به پهلو خواباندن، به پهلو بردن، یک‌ پهلو راندن، یک‌ور شدن، کج شدن، به یک سو خم کردن، به یک سو خم شدن (کشتی و قایق) (به قصد تعمیر و غیره)

The damaged ship suddenly careened left.

کشتی آسیب‌دیده ناگهان به طرف چپ خم شد.

Our orders were to careen and refit.

دستوری که به ما داده بودند این بود که (کشتی را) درزگیری و تعمیر کنیم.

verb - intransitive verb - transitive

به این ور و آن ور تمایل پیدا کردن، لمبر خوردن، تلوتلو خوردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The car careened down the narrow street.

ماشین در خیابان باریک لمبر خورد.

The cyclist careened through the racecourse.

دوچرخه‌سوار در مسیر مسابقه به این ور و آن ور تمایل پیدا کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد careen

  1. verb tilt; move wildly down path
    Synonyms:
    tilt lean bend sway lurch pitch

ارجاع به لغت careen

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «careen» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/careen

لغات نزدیک careen

پیشنهاد بهبود معانی