امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Passage

ˈpæsɪdʒ ˈpæsɪdʒ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    passages

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
گذر، عبور، حق عبور، اجازه‌ی عبور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- the passage of air through the nose
- عبور هوا از بینی
- passage through that narrow alley
- گذر از آن کوچه‌ی باریک
- the passage of time
- گذشت زمان
- the passage from childhood to adulthood
- گذشتن از کودکی به بلوغ
- the passage from barbarism to civilization
- گذشتن از توحش به تمدن
- They were denied passage through East Berlin.
- به آن‌ها اجازه‌ی عبور از برلن شرقی را ندادند.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
noun countable
گذرگاه، راهرو، پاساژ
- the respiratory passage
- مجرای تنفسی
- I got lost in the winding passages of the old hotel.
- در راهروهای پرپیچ و خم آن هتل قدیمی گم شدم.
noun countable
قطعه، متن، نقل قول، عبارت منتخبه از یک کتاب
- a few passages from the Bible
- چند قطعه‌ای از انجیل
- a passage quoted from Milton
- قطعه‌ای که از میلتون نقل قول شده
noun countable
تصویب
- The passage of the new tax bill is in doubt.
- تصویب لایحه‌ی جدید مالیاتی معلوم نیست.
noun countable
سفر سفر دریایی link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی سفر

مشاهده
- Our passage to India was eventful.
- سفر دریایی ما به هندوستان پرماجرا بود.
verb - intransitive
سپری شدن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد passage

  1. noun excerpt from document
    Synonyms:
    clause extract paragraph piece portion quotation reading section sentence text transition verse
    Antonyms:
    whole
  1. noun travel
    Synonyms:
    advance change conversion crossing flow journey motion movement passing progress progression tour traject transfer transference transit transition transmission transmittal transmittance traverse traversing trek trip voyage
    Antonyms:
    idleness inaction wait
  1. noun authorization; enactment
    Synonyms:
    acceptance allowance establishment freedom legalization legislation passing passport permission ratification right safe-conduct visa warrant
    Antonyms:
    denial refusal veto
  1. noun path for travel
    Synonyms:
    access alley alleyway avenue channel corridor course doorway entrance entrance hall exit gap hall hallway lane line lobby opening pathway road route shaft subway thoroughfare tunnel vestibule way
    Antonyms:
    blockage stop

لغات هم‌خانواده passage

  • verb - transitive
    pass

ارجاع به لغت passage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «passage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/passage

لغات نزدیک passage

پیشنهاد بهبود معانی