Passageway

    ˈpæsɪdʒweɪ ˈpæsɪdʒweɪ
    آخرین به‌روزرسانی:
    ذخیره در لغات برگزیده

    معنی

    noun
    راهرو، غلام گردش، محل عبور، گذرگاه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد passageway

    1. noun corridor
      Synonyms:
      hallway hall passage walkway aisle path lobby entrance hall entranceway alley ingress couloir
    1. noun path for travel
      Synonyms:
      way road route path lane entrance opening access course channel line avenue hall doorway corridor entrance hall hallway pathway alley alleyway exit tunnel subway lobby vestibule gap shaft thoroughfare
      Antonyms:
      stop blockage

    ارجاع به لغت passageway

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «passageway» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/passageway

    لغات نزدیک passageway

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه