Ingress

ˈɪnɡres ˈɪnɡres
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    ingresses

معنی

noun
ورود، حق ورود، اجازه ورود

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ingress

  1. noun the act or right of entering
    Synonyms: entrance, admission, access
  2. noun opening
    Synonyms: doorway, entry, portal, door, entrance, gate, entryway

ارجاع به لغت ingress

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ingress» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ingress

لغات نزدیک ingress

پیشنهاد بهبود معانی