شکل جمع:
ingredientsمادهی اولیه، مادهی لازم
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
The ingredients of this food are...
مواد اولیهی این غذا عبارتاند از: ...
This liquid has the same ingredients as mother's milk.
این آبگونه دارای همان مادهی لازمی است که در شیر مادر وجود دارد.
عنصر، عامل، جزء
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Patience is a crucial ingredient for mastering any skill.
صبر یک عنصر حیاتی برای تسلط بر هر مهارتی است.
Trust is an essential ingredient in a strong relationship.
اعتماد یک جزء ضروری در یک رابطهی مستحکم است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ingredient» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ingredient