Doorway

    ˈdɔːrweɪ ˈdɔːweɪ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      doorways

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable C2
    راهرو، جای در، درگاه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - Don't block the doorway!
    - راه دخول را سد نکنید!
    - They consider independence and freedom as the doorway to international peace.
    - آنان استقلال و آزادی را راه وصول به صلح جهانی می‌دانند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد doorway

    1. noun The entrance (the space in a wall) through which you enter or leave a room or building; the space that a door can close
      Synonyms: door, room access, threshold

    ارجاع به لغت doorway

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «doorway» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/doorway

    لغات نزدیک doorway

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند