استانه، سرحد
استانه، استانه مانند، استانه ای
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to cross the threshold
وارد خانه شدن
Iran was at the threshold of profound changes.
ایران در آستانهی تغییرات ژرفی قرار داشت.
the threshold of pain
آستانهی درد
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «threshold» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/threshold