امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Groundsel

ˈɡraʊnsl̩ ˈɡraʊnsl̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
اساس، پایه، (گیاه‌شناسی) شیخ الربیع، تیر پایه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد groundsel

  1. noun Eurasian weed with heads of small yellow flowers
    Synonyms:
    Senecio vulgaris

ارجاع به لغت groundsel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «groundsel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/groundsel

لغات نزدیک groundsel

پیشنهاد بهبود معانی