با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Groundsel

ˈɡraʊnsl̩ ˈɡraʊnsl̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    اساس، پایه، (گیاه‌شناسی) شیخ الربیع، تیر پایه
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد groundsel

  1. noun Eurasian weed with heads of small yellow flowers
    Synonyms: Senecio vulgaris

ارجاع به لغت groundsel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «groundsel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/groundsel

لغات نزدیک groundsel

پیشنهاد بهبود معانی