فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Sill

sɪl sɪl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    ( cill =) آستانه، پایه، تیر پایه، آستانه در، دارای آستانه یا پایه نمودن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد sill

  1. noun A sheet of igneous rock intruded between layers of older rock.
    Synonyms: threshold, beam, bottom of the frame, doorstone, mudsill

ارجاع به لغت sill

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sill» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sill

لغات نزدیک sill

پیشنهاد بهبود معانی