آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Entry

ˈentri ˈentri

شکل جمع:

entries

معنی entry | جمله با entry

noun countable uncountable B1

ورود، دخول، داخل شدن، اجازه‌ی ورود

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

the entry of the soldiers into the city

وارد شدن سربازان به شهر

He managed to gain entry into the club.

او موفق شد که اجازه‌ی ورود به کلوب را به دست آورد.

noun countable

مدخل، محل ورود، در، راهرو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

At the entry to the bridge stand two tall columns.

در مدخل پل دو ستون بلند قرار دارد.

They entered the church by the south entry.

آنان از در جنوبی وارد کلیسا شدند.

noun countable

چیز ثبت‌شده یا واردشده

He made no entries in his diary for that day.

او درباره‌ی آن روز یادداشتی در کتابچه‌ی‌ خاطرات خود وارد نکرد.

The entries for that month revealed his increasing anxiety.

یادداشت‌های آن ماه حاکی از دلهره‌ی فزاینده‌ی او بود.

noun countable uncountable

شرکت‌کننده، شرکت، حضور (مسابقه و غیره)

The prize for the best entry in the cooking contest is a trip to Italy.

جایزه‌ی بهترین شرکت‌کننده در مسابقه‌ی آشپزی سفر به ایتالیا است.

The entry fee for the marathon was quite high.

هزینه‌ی حضور در ماراتن بسیار بالا بود.

noun countable

فقره، رقم، قلم (فهرست و دفتر حساب و غیره)

The accountant carefully recorded each entry in the financial statement to ensure accuracy.

حسابدار برای اطمینان از صحت، هر رقم را به‌دقت ثبت کرد.

The entry in the company's ledger showed a significant increase in revenue for the month of July.

رقم دفتر کل این شرکت نشان از افزایش قابل توجه درآمد در ماه جولای داشت.

noun countable

مدخل (واژه‌نامه و دایرة‌المعارف و غیره)

The entry for "apple" in the dictionary includes its definition, pronunciation, and example sentences.

مدخل apple در فرهنگ لغت مشتمل بر تعریف، تلفظ و نمونه‌جملات است.

The student was having trouble understanding the complex entries in the science textbook.

دانش‌آموز در درک مدخل‌های پیچیده‌ی کتاب علوم مشکل داشت.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد entry

  1. noun introduction; permission to enter
    Antonyms:
  1. noun person participating in competition; effort
    Antonyms:
  1. noun listing in a record

لغات هم‌خانواده entry

سوال‌های رایج entry

شکل جمع entry چی میشه؟

شکل جمع entry در زبان انگلیسی entries است.

ارجاع به لغت entry

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «entry» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/entry

لغات نزدیک entry

پیشنهاد بهبود معانی