Pompous

ˈpɑːmpəs ˈpɒmpəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
پرشکوه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- pompous Roman buildings
- عمارت‌های مجلل رومی
- a pompous physician
- دکتر پر فیس و افاده
- a pompous style of writing
- سبک نگارش پر تصنع و فخر‌آمیز
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pompous

  1. adjective arrogant, egotistic
    Synonyms: affected, bloated, boastful, bombastic, conceited, flatulent, flaunting, flowery, fustian, grandiloquent, grandiose, high and mighty, highfaluting, high-flown, imperious, important, inflated, magisterial, magniloquent, narcissistic, orotund, ostentatious, overbearing, overblown, pontifical, portentous, presumptuous, pretentious, puffed up, puffy, rhetorical, self-centered, self-important, selfish, showy, sonorous, stuck-up, supercilious, turgid, uppity, vain, vainglorious, windy
    Antonyms: dull, modest, plain, simple, unassuming

ارجاع به لغت pompous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pompous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pompous

لغات نزدیک pompous

پیشنهاد بهبود معانی