با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Unassuming

ˌʌnəˈsuːmɪŋ ˌʌnəˈsjuːmɪŋ / / -ˈsuː-
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more unassuming
  • صفت عالی:

    most unassuming

معنی

adjective
فروتن، بی‌ادعا، افتاده، بی‌تصنع، بی‌تکلف، ساده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unassuming

  1. adjective shy
    Synonyms: backward, bashful, diffident, humble, lowly, meek, modest, mousy, plain, prim, quiet, reserved, retiring, self-effacing, simple, unambitious, unassertive, unobtrusive, unostentatious, unpretending, unpretentious
    Antonyms: bold, brave, confident, presumptuous

ارجاع به لغت unassuming

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unassuming» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unassuming

لغات نزدیک unassuming

پیشنهاد بهبود معانی